2musicweb - 2musicweb

سجاده ی ایمان - افسونگر شرقی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

افسونگر شرقی
قالب وبلاگ

کد آهنگ


کد موزیک زمستانه
لینک دوستان

وقتی پرهای خیالت می شکنند وپرواز مقدور نیست

وقتی بغض می کنی و اشکهایت جاری نمی شود

برخیز و یک سبد سیب سرخ

یک جانماز سبز

و مشتی گل یاس بیاور

هیچ دانی که مسلمانی چیست؟

در نگاهت پیوند

سخنانت دلبند

بر زبان نغمه ی مهر

بر لبانت لبخند.

آری...

تو مسلمانی و از اقلیم خدا آمده ای

تیره بخت...

وقتی که چشمات می گیره بهونه

واسه دیدن یه عاشق یه دیوونه

بزار فقط بباره

اشک قلب پاره

به یاد بیار زمانی که افتاد قاب خالی

از تاغچه ی آرزو

روی گلهای قالی

ای دل بیتاب نالان از بهر کیستی؟

گمان می کنم سودای مهرت را در

بازار دلالان عشق از یاد برده ای


[ چهارشنبه 88/4/3 ] [ 11:36 صبح ] [ شبانه ] [ نظرات () ]

بر شاخه ای از بوته ی وجودم چون غنچه روییدی

جلوه گریت را تبریک گفتم.

حس کردم با باتری که دوست داری پیام قلبم را به تو برسانم.

از دلم تاری ریخته تا به تو تقدیم دارم.

اما افسوس که با یک نگاه قهر امیز شکست حال هم تار شکسته ی دلم را به تو می دهم

نه ز مهر نور بینم نه ز ماه روشنایی همه روز روز هجران همه شب شب جدایی

نمی توانم انچه که از مهربانی ها یی که نسبت به من نمودی با دیگران سخن نگویم.

عقده ای کنده در گلو دارم

بپاس مهربانی هایم با محبت ان را نابود کن.

..............

سجاده ی عشق بوی ایمان دارد این طاقچه بوی قران دارد

ای دوست مگیر درد هجران از من این درد همیشه بوی درمان دارد

مادرم ...

در چهره ی تو مهر و صفا موج می زند ای شهره در وفا و صفا می پرستمت

در هم شکسته چهره ی تو معبد خداست ای بارگاه قدس خدای می پرستمت

مهربان تر- فدا کار تر- جانفشان تر- با وفا تر- مظلوم ترو ستمدیده تر از او را نمی شناسم.

(مقدس ترین کلمه را بدو نسبت داده اند.)

...............

یک نیمه نفس هم نفسی نیست مرا

هیهات باد که فریاد رسی نیست مرا

یاد ز بی کسی که کس نیست به کس

 

 


[ چهارشنبه 88/4/3 ] [ 11:35 صبح ] [ شبانه ] [ نظرات () ]

مگه یادم میره

خاطراتم با تو .........لهجه خندیدن......حالت چشماتو....

مگه یادم میره

تو عزیزم بودی.....تو غم و تنهایی......همه چیزم بودی....

تو رسیدی وقتی گرم هق هق بودم

تو چرا رنجیدی من که عاشق بودم

کوچه تا کوچه هنوزجای پات جا مونده

تو که نیستی اما عطرت اینجا مونده

بی تو سهم چشمام ابر و بارونه

لحظه های بی تو من و می ترسونه

به یه جمله قانعم به یه حرف یا یه نگاه

نازنین قصه تو فقط منو بخواه منو بخواه


[ دوشنبه 88/4/1 ] [ 11:43 صبح ] [ شبانه ] [ نظرات () ]
          

.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

دل من تنها بود دل من هرزه نبود دل من عادت داشت که بماند یک جا به کجا؟ معلوم است به در خانه ی تو دل من عادت داشت که بماند آن جا پشت یک پرده تور که تو هر روز آن را به کناری بزنی دل من ساکن دیوار و دری که تو هر روز از آن می گذری دل من ساکن دستان تو بود دل من گوشه یک باغچه بود که تو هر روز به آن می نگری دل من را دیدی؟ ساکن کفش تو بود...
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 27
کل بازدیدها: 370462