افسونگر شرقی | ||
|
به قطرات اشکم نگاه کن ای ماه که از حد فزون است.لحظه های بی تو بودنم را که از شمار خروج دارد ای ماه.عشق تو همچون نسیمی پر طراوت، پر امید و نشاط بخش به صحرای وجودم می وزد و با وزش مرحم درد و روح حیات می دهد به من.ای یگانه محبوبم از در لطف نکاهی به من کن.معشوقا ،محبوبا ، مقصودا.خدایا او را که برایم دلیل است بی دلیل دوست دارم.قلبش را به قلبم نزدیک کن تا تپش نا منظمش را احساس کند. تا درک کند مرا و عشق مرا. تا بداند دوستش دارم به اندازه تمام کسانی که بودند ، رفتند ، می آیند و می روند. بداند فاصله ها چون صحرای بی آب و علفی است ومن ره شکن آن. اگر به سویم نیاید من چون اسیری در پرانتز لبهای خشکیده این فاصله ها خواهم مرد.
ای ماه تماشایی ... مهمان نگاهم شو در یک شب رویایی بگشای به روی من یک بنجره زیبایی فانوس نگاهم را آویخته ام بر در من منتظرم زیرا گفتند تو می آیی بر تاب تر از موجم برخواب تر از درریا من مانده ام و یادت با یک شب یلدایی تا عابر چشمانت ره گم نکند در راه بر کوچه بتابان نور ای ماه تماشایی از بهنه چشمانت موج آمد و دل را برد آری شده ام اینک دریایی دریایی [ جمعه 88/1/21 ] [ 10:12 عصر ] [ شبانه ]
[ نظرات () ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |