|
افسونگر شرقی 
| ||
|
|
ترکه می یاد یه تخلیه فاضلابی می زنه رو تانکرش می نویسه رزق ما در .... شماست **** ترکه می یاد یه تخلیه فاضلابی می زنه رو تانکرش می نویسه رزق ما در .... شماست **** روباه میره زیر درخت به کلاغه میگه به به چه سری چه دمی ...کلاغه میگه زر نزن من خودم دوم دبستانم
**** پسره از باباش میپرسه بابا فرق حادثه با بدبختی چیه ؟ میگه پسرم فکر کن ما رفتیم شمال یه موج بزرگ میاد ... میبره تو دریا، به این میگن حادثه. حالا اگه یکی پیدا شه ... نجات بده بهش میگن بدبختی ****
ترکه تو کلیسا نشسته بوده، یهو میبینه یه دختر خیلی میزون میاد تو. میدوه میره پشتِ یه مجسمه قایم میشه. دختره میاد میشینه جلوی محراب و میگه: ای خدا! تو به من همه چی دادی، پول دادی، قیافه دادی، خانواده خوب دادی...فقط ازت یه چیز دیگه میخوام..اونم یه شوهر خوبه ...یا حضرت مسیح! خودت کمکم کن! ترکه از پشت مجسمه میاد بیرون میگه: عیسی هل نده! خودم میرم! **** خروسه پول نداشته زن بگیره، می ره گالینا بلانکا می خره **** مگسه به زنش می گه عزیزم طعم لبای تو رو هیچ گهی نداره **** آخرین فتوای مراجع قزوین: احتیاط واجب بر ان است که مسافر در قزوین نماز را شکسته نخواند نشسته بخواند **** ترکه زنگ می زنه به دوست دخترش، دختره می گه: اه اه، چقدر لهجه داری. ترکه می گه: قطع کن دوباره می گیرم ****
به ترکه می گن اخرین باری که بهت گفتن اقا کی بوده؟ می گه همین امروز صبح توالت بودم یکی پشت در هی می گفت ان اقا بیا بیرون ترکه کارخونه امامه سازی می زنه درشو می بندن می رن تحقیق می کنن می گن تو که کارت خوب بوده چرا بستن کارخونتو؟ می بینن رو امامه ها مارک نایک می زده **** یه کلاغ تو اسمون تخم می ذاره ولی تخمش نمی یوفته پایین اگه گفتی چرا؟..........چون شورت پاش بوده **** به ترکه می گن: از چه رنگی خوشت می یاد؟ می گه: کم رنگ **** ترکه دنبال جای پارک بوده پیدا نمی کرده می گه خدایا اگه یه جا برام پیدا کنی نماز می خونم روزه میگیرم....... یهو یه جا پیدا می کنه می گه: نمی خواد خدا خودم پیدا کردم **** یه روز به ترکه می گن : دو دو تا میگه : 4 تا می گن :اه اه جکو خراب کردی **** ترکه سوار الاغ داشته میرفته.هر کسی بهش نگاه میکرده میگفت:چیه خر دو طبقه ندیدی **** به یارو می گن: این همه سیگار کشیدی، به چی رسیدی؟ می گه: به فیلترش **** لره با ترکه دعواش می شه. لره یه سنگ بزرگ برمی داره پرت می کنه. ترکه می پره هد می زنه **** ترکه می ره مسابقه قرآن خوانی، سوره بنی اسرائیل بهش می افته، انصراف می ده
**** ترکه سوار آسانسور میشه، میبینه نوشته ظرفیت 12 نفر. باخودش میگه: عجب بدبختیه‌ها! حالا 11 نفر دیگه از کجا بیارم؟ **** ازترکه می پرسن؟ چی شد معتاد شدی؟ می گه: با دوستام قرار گذاشتیم، روزهای تعطیل با هم یه بست بزنیم. زد و امام رحلت فرمودن، دو هفته تعطیل. **** یک روز یه لره میره پیشه خدا میگه : خدایا چیکار کنم که از ترکا خر تر باشم.. خدا میگه: برو تو بیابون شنا کن.... میره تو بیابون شنا میکنه 1دفعه میبینه 1ترکه با قایق موتوری میاد کمکش **** [ پنج شنبه 88/3/14 ] [ 7:54 صبح ] [ شبانه ]
[ نظرات () ]
|
درباره وبلاگ  دل من تنها بود دل من هرزه نبود دل من عادت داشت که بماند یک جا به کجا؟ معلوم است به در خانه ی تو دل من عادت داشت که بماند آن جا پشت یک پرده تور که تو هر روز آن را به کناری بزنی دل من ساکن دیوار و دری که تو هر روز از آن می گذری دل من ساکن دستان تو بود دل من گوشه یک باغچه بود که تو هر روز به آن می نگری دل من را دیدی؟ ساکن کفش تو بود... |
| [ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] | ||
