افسونگر شرقی | ||
آخرین مطالب |
مگه یادم میره خاطراتم با تو .........لهجه خندیدن......حالت چشماتو ....مگه یادم میره تو عزیزم بودی.....تو غم و تنهایی......همه چیزم بودی ....تو رسیدی وقتی گرم هق هق بودم تو چرا رنجیدی من که عاشق بودم کوچه تا کوچه هنوزجای پات جا مونده تو که نیستی اما عطرت اینجا مونده بی تو سهم چشمام ابر و بارونه لحظه های بی تو من و می ترسونه به یه جمله قانعم به یه حرف یا یه نگاه نازنین قصه تو فقط منو بخواه منو بخواه [ دوشنبه 88/4/1 ] [ 11:43 صبح ] [ شبانه ]
[ نظرات () ]
|
درباره وبلاگ دل من تنها بود دل من هرزه نبود دل من عادت داشت که بماند یک جا به کجا؟ معلوم است به در خانه ی تو دل من عادت داشت که بماند آن جا پشت یک پرده تور که تو هر روز آن را به کناری بزنی دل من ساکن دیوار و دری که تو هر روز از آن می گذری دل من ساکن دستان تو بود دل من گوشه یک باغچه بود که تو هر روز به آن می نگری دل من را دیدی؟ ساکن کفش تو بود...
موضوعات وب
لینک های مفید
آرشیو مطالب
امکانات وب بازدید امروز: 87 بازدید دیروز: 108 کل بازدیدها: 377611 |
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |