افسونگر شرقی | ||
|
تابش مهر ز گوهر مردان است چشم روزی باز شیر مردان است عشق و زیبایی فکر و نظر مردان است دین و دانش همه جا پی سپر مردان است عمر جاوید روان بر اثر مردان است ثمر زندگی از بار و بر مردان است هر چه در دهر بود از هنر مردان است گیتی آباد ز سودای تیر مردان است
زیر چشمی مرا دیدنت چیست؟ غمزه بر من فزون کردن چیست؟ گر بخواهی نگاه از تو پوشم این چنین جامه پوشیدنت چیست؟ چون ببینی مرا در گذرگاه سر به روی زمین کردنت چیست؟ گر بود بی تفاوت برایت زلف بز یک طرف دادنت چیست؟ چون فرستم سلامی برایت قلب در سینه لرزیدنت چیست؟ از شعف چون تورا می برم نام رنگ بر چهره آوردنت چیست؟
ادبیات جهان در شکن موی من است شعله ی عشق و وفا گرمیش از روی من است فتنه انگیز جهان نرگس جادوی من است هنر مرد اشاراتی از ابروی من است شعر و موسیقی در لعل سخن گوی من است منظر عشق سر و سینه و بازوی من است بی گل روی زنان باغ جهان زیبا نیست زندگی این همه زیبا و مسرت زا نیست
[ پنج شنبه 88/2/31 ] [ 10:39 عصر ] [ شبانه ]
[ نظرات () ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |