افسونگر شرقی | ||
|
*************************************** لالایی بخوان به چشمهایت نگاه می کنم ای مادر و می پرسم: آیا دنیا بدون این چشمهای زیبا می توانست معنای مهربانی را در یابد؟ هنگامی که تو را می بوسم بر لبهایم گل سرخ غنچه می دهد... و با نگاه دلسوزانه ات دلم آرام می گیرد... این شعله ی من برای توست تا همگان بدانند که زندگی بی تو رسم خوشاوندی نیست. ای امیره ی دلها... گواهی می دهم دل مهربان توپایتخت شهر عشق من است. باز هم لالایی بخوان تا کودکی را بار دیگر به خواب ببینم. ************************************* تقدیم به مادر: اگه سه ثانیه وقت داشتم... یه ثانیه صدات می کردم یه ثانیه نگات می کردم یه ثانیه جونمو فدات می کردم ************************************* مادر... سکوتم صدای تو هوایم هوای تو دلتنگی ام برای تو تنهایی ام به یاد تو دوستت دارم مهربانم... تمام هستی ام برای تو. ************************************ مادرم... کاش باران بودم تا غبار غم هایت را می شستم. نسیم بودم تا صورتت را نوازش می کردم. اما افسوس که نه بارانم نه نسیم اما... هر چه هستم دوستت دارم. *************************************
[ شنبه 88/3/23 ] [ 5:47 عصر ] [ شبانه ]
[ نظرات () ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |