افسونگر شرقی | ||
|
تا کدوم ستاره دنبال تو باشم تا کجا بی خبر از حال تو باشم مگه میشه از تو دل برید و دل کند بگو می خوام تا ابد مال تو باشم از کسی نیس که نشونی تو نگیرم به تو روزی میرسم من که بمیرم هنوزم جای دو دستات خالی مونده تا قیامت توی دستای حقیرم خاک هر جاده نشسته روی دوشم کی میاد روزی که با تو روبرو شم من که از اول قصه گفته بودم غیر تو با سایه ام نمی جوشم
اگر شهر نگاهت فرصتی داشت برای همیشه ماندن ،
گریه کردم اشک بر دلم مرحم نشد
[ پنج شنبه 89/7/15 ] [ 9:16 صبح ] [ شبانه ]
[ نظرات () ]
وقتی در آغوشم گرفتمت، لرزشت رو احساس می کردم حس می کردم که قلبت چقدر تند میزد … ما در این اتاق شلوغ، تنها بودیم. امشب داره اینجا اتفاقی میافته اتفاقی که هیچ وقت نباید می افتاد: شور عشق، مثل شعله ی آتش، از وجود من و تو زبانه می کشید و این اتفاقی بود که نباید می افتاد. و من آتش رو روی آب میدیدم. تو چشمات انعکاس نور آتش رو میدیدم و تازیانه ی این آتش? من رو آب میکرد … آتشی که از وجود هردومون سر می کشید. و من می دونستم که نمیتونم جلوی درخشش اون رو تو چشمات، بگیرم. … اینجا یه دریاچه ی پیر هست خیلی بالاتر از نگرانی های دنیا. من می تونم اینجاُ تورو برای زمان زیادی دوست داشته باشم شاید برای همیشه. ما اینجا می تونیم عمیق ترین و ژرف ترین رازها و احساس های خودمون رو بفهمیم. و اجازه بدیم روحمون آزادانه پرواز کنه. تا زمان سپیده دم? تا زمانی که خورشید بر فراز این دریاچه ی پیر? به پرواز در بیاد. مثل آتش روی آب? بسوزه. و من دوباره میتونم درخشش رو تو چشمات ببینم. ولی این بار هم نمیتونم جلوی این درخشش رو بگیرم. چون من سوختم? و حالا نوبت سوختن روح منه … [ یکشنبه 89/7/11 ] [ 12:18 عصر ] [ شبانه ]
[ نظرات () ]
یک نفر هست که از پنجرهها
[ سه شنبه 89/7/6 ] [ 4:14 عصر ] [ شبانه ]
[ نظرات () ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |